دوشنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۹۰

خویش کاری

این روزا با آقای الف دوباره دوست شدم و با هم یه کلاس میریم که راجع به مدیریت فردی و مدیریت زمان فردی و وجود هر انسانی است و اینکه چکار میشه کرد تا لذت انسان از زندگیش بیشتر بشه. ( از نظر زیستی ، اجتماعی ، فرهنگی و روانی )

برای این کلاس باید یه پروژه گروهی یه ماهه در گروههای 3 تا 5 نفره انجام بدیم. و اسم پروژه خویش کاریه. در متن زیر که واسه  بچه های گروه فرستادم در موردش توضیح دادم. ( گروه ما 5 نفره است ، من ، آقای الف، خانوم سین ، خانم ر و خانم الف )
خوشحال میشم خواهریم نظرت رو در موردش بگی.

سلام دوستانم.

از اون روزی که با هم صحبت کردیم  به چند تا ایده  فکر کردم.
اول اینکه خب همون ایده استاد رو پیش بگیریم و یه کتابخونه یا یه گروه کمک به بچه های بی سرپرست  یا کلا یه ایده کمک رسانی داشته باشیم.( که اینجوری میشه همون راهی که استاد گفت و من کلا با راهی که یه نفر دیگه نشون بده و ببینم در کنارش میشه یه راه دیگه رو هم امتحان کرد ، ترجیح میدم اون یکی راه رو امتحان کنم)

اون روز به این نتیجه رسیدیم که یه ایده باشه که درش کمک رسانی باشه و آموزش و اینکه موندگار باشه و در یه ماه هم بشه تا یه جاییش رو پیش برد و محدودیت هم نداشته باشه ( مثل  محدودیتی که سازمان محیط زیست یا بهزیستی ممکنه ایجاد کنن)

ایده دومم این بود که یه سایت بزنیم که در مورد سرطان و بیماریهایی که هر سال تعداد زیادی از آدمها در ایران در اثرش فوت میکنن و اطلاع رسانی در موردش کم هست رو بیآیم اطلاع رسانی کنیم.

ایده سومم این بود که اون سایته فقط در مورد بیماریها نباشه ، میتونیم راجع به آسیبهای اجتماعی اطلاع رسانی کنیم.

یه ایده دیگه این وسطها اومد که یه انجمن مجازی راه بندازیم و آدمها رو جمع کنیم تا بشه این دو تا ایده رو پیاده کرد.

ایده چهارم این   بود که یه سایت اطلاع رسانی یا گروه فیس بوک  باشه که برنامه های فرهنگی و آموزشی مختلف رو داخلش قرار بدیم. مثلا  آدم نمیدونه که یه برنامه راجع به مولانا برگزار میشه یا کلاسهای فلسفه یونان یا کلا برنامه هایی که موسسه های مختلف فرهنگی و انجمنها  برگزار میکنن.

بعد از این ایده ها ، خانم سین اون فایل خویش کاری استاد رو فرستاد  که میگفت خویش کاری چند تا خصوصیت داره :
1-     خودمختارانه انتخاب میشه
2-     هدفی رو انتخاب میکنیم و برای رسیدن بهش برنامه ریزی میکنیم
3-     باعث دگرگونی  بخشی از زیست جهان میشه


بعد، این دو روز رو موندم خونه ( یه جورایی مجبور شدم ) و دیدم از روزهای تعطیلم بلد نیستم استفاده کنم و کلا در ایران روزهای فراغتمون رو فقط میگذرونیم و ازش استفاده نمیکنیم. در دانشگاه یه درسی داریم به نام جغرافیای اوقات فراغت و در این درس سیر تاریخی اوقات فراغت در ایران رو مرور کردیم.
تقریبا از زمان ناصرالدین شاه بحث اوقات فراغت در ایران مطرح شده و صرفا به رستوران رفتن ، تئاتر دیدن ، سینما رفتن و مسافرت کردن و یه سری اوقات فراغت در خونه  محدود شده و یه چند سالی هم  در زمان خاتمی یه کارهای فرهنگی قرار بوده انجام بشه که به مرحله اجرا برای همه قشرهای جامعه نرسیده و این چند ساله هم که کلا بیخیال اوقات فراغت شدن و فقط به نیازهای فیزیولوژیکی و مذهبی آدمها فکر کردن.

یه کتابی در مورد اوقات فراغت در انگلیس هست که دسته های مختلف اوقات فراغت رو توضیح میده  مثل : بازیهای کامپیوتری  ، کلوبهای ورزشی محلی ، کلوبهای اجتماعی، پارکها ، موزه ها ، مکانهای گردشگری مزارع ،گالری ها  ، استخر ، کتابخونه ، شهر بازی ، کلاسهای آموزشی و کلاسهای فنی حرفه ای و ...  و تازه فهمیدم که اوقات فراغت چه دامنه گسترده ای میتونه داشته باشه.

این دو روز با چند تا از دوستام هم صحبت کردم و دیدم همه به یه درد مبتلا هستیم و نمیدونیم چجوری از اوقات فراغتمون استفاده کنیم.

بعد این ایده به ذهنم اومد که میشه به آدمهای عادی جامعه و از جمله خودم ،  کمک کنیم تا زمان فراغتشون رو بشناسن و براش برنامه ریزی کنن و ازش لذت ببرن و این لذت بردنه باعث میشه که روزهاشون خیلی بهتر بگذره و وقتی از فراغتشون لذت ببرن ، زمانهای کارشون بازدهی بیشتری داشته باشن.

در این ایده هم کمک به دیگران هست ، هم آموزش و هم اینکه میتونه در دنیای مجازی قرار بگیره تا هر کسی دوست داره ازش استفاده کنه و موندگار میشه.

میشه یه وبلاگ باشه یا یه گروه در فیس بوک و میشه یه ماهه هم براش یه کارهایی بکنیم.