چهارشنبه، بهمن ۱۱، ۱۳۹۱

10 بهمن 91

امروز نخستین تور تهران گردی اختصاصی سی تیرم رو برای 7نفر اجرا کردم.
خوشحالم که برق دوست داشتن تهران رو در چشمان یه نفرشون دیدم و نوع نگاهش به تهران تغییر کرد.
در هوای بارونی امروز، از این خیابون دوست داشتنی دیدار کردیم.
چهارمین هفته ای بود که سه شنبه اش رو در سی تیر بودم.
برای این روزهایم بسیار شاد و خوشحالم. روزهای پر انرژی و عالی هستن.
در تهران زندگی باید کرد و من اساسی دارم زندگی می کنم و همراه با دوستانم تهران را دوست می داریم.
کافه های شاد و پر انرژی و گرم را همراه با خوراکیهای خوشمزه و هیجان انگیز دوست می دارم.
تهران، شهرم ، این روزها در آغوش گرفتتم و با مهربونی و سخاوت ،مهرش را نصیبم می کند.
پیاده روی سید خندان تا هفت تیر و طالقانی و رنگ و نورشون ، سکوت خیابونهای فرعی و سپیدارهای مصلی دوباره و دوباره زنده ام می کنند.
چقدر پیش از این زندگی را سخت میگرفتم و عجول بودم. دارم یاد میگیرم که هر شرایطی میتونه یه فرصت خاص باشه و باید باید زندگی کنم و از زندگی لذت ببرم. دارم صبوری را میآموزم.
آناهیتا سی ساله ، شاد و خوشحاله.پر از انرژی و زندگیه.با خودش در صلح و آرامشه. کارم رو خوب دارم پیش میبرم و این خیلی خوشحالم میکنه.
دوستان خیلی خوبی دارم که از دوستیهامون خیلی خوشحال و شادم.دوستیهایی که مدت زمانشون خیلی کمه اما خیلی با ارزشن.
با سرعت زیادی همه چیز در حال تغییر کردنه و مثل همیشه زندگی مشغول دلربایی از زمانه است.
من شاد و پر انرژی هستم و از ته دلم میخوام که همه دوستانم و آدمهای دوست داشتنی زندگیم هم شاد و پر انرژی و سرشار از آرامش باشند.
باور دارم که آدم خودش میتونه زندگیش رو متحول کنه و قدرت ذهن آدمها خیلی خیلی زیاده.
آرزو میکنم که همه دوستانم در کار و زندگیشون بهترینها از آن شان باشد.

شنبه، دی ۱۶، ۱۳۹۱